برای تعجیل در ظهور اقا و سلامتی ایشان صلوات فراموش نشه اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بازدید امروز : 64
بازدید دیروز : 73
کل بازدید : 497353
کل یادداشتها ها : 738
خواهد آمد ای دل دیوانه ام
او که نامش با لبانم آشناست
من گل نرگس برایش چیده ام
باورم کن خواهد آمد باوفاست
پر کن دوباره کِیْل مرا ایها العزیز
آخر کجا روم به کجا ایها العزیز
رو از من شکسته مگردان که سالهاست
رو کردهام به سوی شما ایها العزیز
جان را گرفتهام به سردست و آمدم
از کوره راههای بلا ایها العزیز
وادی به وادی آمدهام از درت مران
وا کن دری به روی گدا ایها العزیز
چیزی که از بزرگی تو کم نمیشود
این کاسه را ... فاوف لنا... ایها العزیز
خالیتر از دو چشم من این جان نیمه جان
محتاج یک نگاه تو یا ایها العزیز
- ما- جان و مال باختگان را رها مکن
بگذار بگذرد شب ما ایها العزیز
دستم تهی است... راه بیابان گرفتهام
دست من و نگاه شما ایها العزیز
مریم سقلاطونی
یه روزی از همین روزا یکی باید طلوع کنه
غروب تلخ رفتن و یکی باید شروع کنه
قصه عشق و زندگی که اوج خواهش منه
تشنه از تو خوندن حریص با تو بودنه
از تو شکوفه می زنه روح کبیر بی کسی
خنده می شینه رو لبت نرگس های دلواپسی
مسافر قصه ما یه عمریه منتظره
یه عمریه با دل و خون چشمای خیسش به دره
تو کوچه باغ خیس شب بوی خوش رها شدن
نفس می ده به روح عشق نفس می ده به شعر من
زکعبه عزم سفر کن،به این دیار بیا!
چون عطر غنچه نهان تا کی به آشکار بیا!
حریم دامن نرجس شد از تو رشک بهار
گل یگانه گلزار روزگار بیا!
دلم زهجر تو ویرانه شد،ز پرده بتاب
چو مه ببخش به ویرانه،اعتبار بیا!
امید آنکه بیایی و در قدم قدمت
(سپیده)اشک و گل و جان کند نثار، بیا!
باز شد صبح آدینه
باز شد زخم دیرینه
می کشم انتظار تو را
می کشم آه از سینه
می خورم غم جدایی تو
می خورم شراب دوشینه
می زدایم به غیر تو رنگ
می زدایم غبار آئینه
سبز تر از بهار طلــوع می کنـد آن آفتـاب پنـهانـی
ز سمت مشرق جغرافیای عـریان
دوباره پلک دلم می پرد،نشانه چیست؟
شنیده ام که می آید کسی به مهمانی
کسی که سبزتر است از هـزار بار بهار
کسی،شگفت کسی،آنچنان که می دانی
تــو از حـوالی اقلیــم هـر کجـا آبــاد
بیا که می رود این شهر رو به ویرانی
در انتـظار تـو تنها چراغ خانه ماست
که روشن است در این کوچه ظلمانی
کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق
بیا که نام تـو آرامشی است طوفـانی
قیصر امین پور
باز یک نرگس شفای باغ ماست
این چمن بالاله گرچه مونس است
باز مشتاق شمیم نرگس است
می زنیم از اشک نقش لاله را
می شکوفانیم باغ لاله را
انتظار از شیعیان سر می زند
انتظار ازعشق ساغر می زند
انتظار از باغ ما گل می کند
خار هجران را تحمل می کند
ما زعطر لاله مستی می کنیم
جمعه ها نرگس پرستی می کنیم
ای گل نرگس ببین عشاق را
چشمهای خسته ی مشتاق را
ای گل نرگس چمن بی تو فسرد
سینه دشت و دمن بی تو فسرد
دل میان سینه پاره پاره شد
در پی تو روح ما آواره شد
ای دل ما زخمی از مژگان تو
جان بقربان لب خندان تو
ای تمام حسن احمد ارث تو
خلق نیکوی محمد ارث تو
آفتاب خاطر غایب تویی
آن علی ابن ابیطالب تویی
ای فروغ فاطمی در روی تو
عالمی قربان تار موی تو
ای قد و بالای تو چون مجتبی
بر قیامت قامت تو مرحبا
ریختی بر شانه گیسوی حسین
روی چشمان تو ابروی حسین
ما بنام تو شکوفا می شویم
منتظر تا صبح فردا می شویم
چونکه می دانیم فردا دور نیست
صبح نزدیک است وازما دور نیست
صبح نور جلوه ی رخسار توست
زندگی در دولت بیدار توست