برای تعجیل در ظهور اقا و سلامتی ایشان صلوات فراموش نشه اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بازدید امروز : 86
بازدید دیروز : 73
کل بازدید : 497375
کل یادداشتها ها : 738
آدینه آمد از راه،یاران در انتظارند
با آرزوی دیدار در انتظار یارند
جاری به لبها،در جمعه های زیبا
در انتظار مهدی،عجل فرج خدایا
ای عشق تو خدایی پنهان زما چرایی؟
چشمان ما به راه است،شاید که تو بیایی
ای مظهر هدایت،ای ناجی خلایق
بردار پرده ها را تا روشن شود حقایق
با قلب عاشق خود امشب ببستم عهدی
تا در مناسک حج گیرم دو دست مهدی
شاید خدا ببخشد این بنده ی خطا کار
دیگر ز خواب غفلت بیدار بمان،بیدار
سئوالی ساده دارم از حضورت
که من آیا زنده ام وقت ظهورت
اگر تو آمدی من رفته بودم
اسیر سال و ماه و هفته بودم
دعاییم کن دوباره جان بگیرم
بیایم در حضور تو بمیرم
آخر چرا این دل به تو وابسته و زنجیر نیست؟
آخر چرا وصل تو یار از بهر من تقدیر نیست؟
عمری به دنبال توام اما چرا ای آشنا
در خاطرم حتی زتو یک نقشه و تصویر نیست؟
کی بانگ بر می آوری از سوی کعبه ای امیر ؟
آخر مگر صد آرزو من را بر آن تکبیر نیست؟
گفتند دیده هرچه را بیند کند دل یاد آن
بی دیدنت جز یاد تو دل با کسی در گیر نیست
یک عمر دنبال توام گشتم به هر جا در پی ات
آب است اندر کوزه و گشتن فقط تفسیر نیست!
گفتند ماهی را هر ان از آب گیری تازه است
گر بعد عمری انتظار ائی به سویم دیر نیست
گرچه تمام عمر خود دنبال رویت سر کنم
گفتند آن پیری که دل پر عشق دارد پیر نیست
گرچه فراغ روی تو گشته نصیب عاشقان
این است اجر فعل ما در فعل ما تغییر نیست؟
گفتند هرچه می رسد از دوست بر سویت نکوست
خود گفته ایم این حرف را خود کرده را تدبیر نیست
شعر از:محمد به پسند
منبع:بخش مطالب روزانه تبیان
صبا در گلستان می خواندشعرم
شنیده غنچه و جامه دریده
درامد از درم ساقی سرمست
چنان شاهی مرا مهمان رسیده
دلم ائینه گیتی نمائی است
به لطف خود لطیفش افریده
فتاده اتشی در نی دگر بار
مگر از سیدم حرفی شنیده
نجوا
می دانم؛به خودت سوگند که فرسنگها از فطرتم دور افتاده ام.فرشته ها دیگر مرا نمی شناسند؛پیراهنم دیگر شبیه ملکوت نیست و کفشهایم راه را گم کرده اند؛اما جمعه ها صبح زود بیدار می شوم،موهایم را شانه می زنم و کنار پنجره ای که هرگز تعطیل نیست می ایستم تا شاید عبور با شکوهت را بینم.